اراده تو با عقل و احساس تو چه رابطه ای دارد؟

بعضی وقت ها پیش آمده که با اراده قوی و کاملا منطقی و با استفاده از عقلت تصمیم گرفتی به هدف یا خواسته هایت برسی و بعد از آن تمام احساس های خوب دنیا را مال خودت کنی.

ولی همین احساس مانع تو شده و نگذاشته به فرمول بتا عمل کنی!

مثلا یکی بهت گفته تو چقدر بی عرضه و خنگ هستی یا خودت به خودت برچسب بی لیاقتی و بی ارزشی زدی،

بعد همین احساس، ریل قطار اراده قوی تو را عوض کرده و به ناکجا آباد برده است!

یا برعکس بعضی وقت ها احساس تو فراتر از قدرت عقل پیش رفته و از قدرت اراده ات حسابی کار کشیده است.

رابطه اراده با عقل یا همان ذهن تو این است که ذهن تو اراده تو را بیدار می کند.

رابطه اراده با احساس تو این است که احساس تو می تواند اراده تو را بیدار نگه دارد.

قطار اراده تو با دو چیز حرکت می کند:

سوخت و ریل

تا سوخت مناسب به اراده نرسانی نمی توانی روی ریل مناسب حرکت کنی

این سوخت را ذهن و احساس تو تامین می کنند و آن را در ریل مناسب قرار می دهند.

احساس تو تغییر می کند و اراده تو را تغییر می دهد!

اینکه گاهی اوقات احساسات خوب و بد را تجربه می کنی کاملا طبیعی است.

تو آدم آهنی نیستی که احساس نداشته باشی پس لطفا

احساسات خودت را نادیده نگیر و به آن ها احترام بگذار

خشم، نفرت، حسادت، خوشحالی، ناراحتی، خجالت، ترس، غرور، عشق و تمام احساسات تو به درد تو می خورند و دائم در حال تغییر کردن هستند.

احساسات تو بعضی وقت ها شعله می کشند و بعضی وقت ها فروکش می کنند،

بعضی وقت ها کمک می کنند تا رشد کنی بعضی وقت ها تو را به سمت دره می کشانند.

بعضی وقت ها احساسات تو مثل یک آتشفشان فوران می کند و می خواهد با سوزاندن تر و خشک، خوبی و بدی، همه چیز را کنترل کند.

گفتم احساس تو تغییر می کند و اراده تو را تغییر می دهد.

یعنی همانطور که ممکن است احساس تو اراده تو را بیدار کند، ممکن است آن را متوقف کند.

پس اینکه بعضی وقت ها احساسات تو جلوی حرکت قطار اراده تو را بگیرند دور از ذهن نیست

و تو باید آمادگی این شرایط را داشته باشی و دوباره با کمک عقل رابطه قوی بین اراده و احساس برقرار کنی.

احساسات وحشتناک و خطرناک را تغییر بده!

احساسات تو وقتی وحشتناک و خطرناک می شوند که با اجازه تو اراده تو را کاملا متوقف می کنند!

وقتی به یک احساس مثل خشم اجازه می دهی تا یک مشت بر دهان کسی که با او دعوا کرده ای بکوبی!

کم کم رابطه اراده با عقل تو خراب می شود و احساس تو می خواهد کنترل همه چیز را در دست بگیرد.

وقتی تو افسار احساسات خودت را رها می کنی یعنی عقل و اراده خودت را همزمان داخل سطل آشغال می ریزی!

اگر خیلی خودخواه باشی و به دیگران ارزش و احترام قائل نباشی یا برعکس خودت را خیلی کوچک و بی ارزش کنی، هر دو سمی و خطرناکند.

لازم نیست تا با تمام قدرت به جنگ با این مدل احساسات بروی

اینجاست که می توانی رابطه اراده با عقل را محکم تر کنی و احساسات وحشتناک و خطرناک خودت را تغییر بدهی.

فقط کافیست خلع سلاحش کنی نه اینکه با توپ و تانک کاملا آن احساس را نابود کنی.

خلع سلاح احساسات بد و منفی

برای اینکه رابطه اراده با عقل و احساس برقرار باشد و تو بتوانی در مسیر درست قرار بگیری،

می توانی از سلاح ذهن استفاده کنی تا احساسات وحشی را رام کنی!

خلع سلاح با فکر کردن

بررسی کن و ببین احساسات تو از کجا و چرا آمده اند و قرار است چه کار کنند؟

اگر تسلیم احساس خودت شوی روی کدام ریل قرار می گیری؟

احساس بد و منفی تو را حقیر می کند و اراده قوی تو را به بازی می گیرد.

اگر احساسات تو قرار است تو را به سمت تنبلی، بی عقلی و کارهای بیخود ببرد و در آخر تو را کوچک کند،

خب تو دست به کار شو و این مدل احساسات را کوچک کن

اگر وسوسه می شوی کار گناه انجام بدهی و به احساس لذت زودگذر برسی

احساس رنج و عذاب وجدان بعد از گناه را صد بار در ذهن خودت مرور کن تا وسوسه، گور خودش را گم کند و برود.

بنویس که این وسوسه یا حسادت یا تنبلی چه سود و ضررهایی برای تو خواهد داشت.

بنویس که این وسوسه چه چهره زشتی از تو خواهد ساخت و تو ناخودآگاه احساس حقارت و بدبختی خواهی کرد.

اگر به عواقب کار فکر کنی و آن ها را بنویسی،

رنج های بعد از لذت زودگذر خیلی زود خودشان را نشان می دهند

و چون ذهن تو از رنج و ضرر فراری است خیلی زود جلوی تو را می گیرد و نمی گذارد احساس تو قدرت اراده تو را نابود کند و به اهدافش برسد.

تسلیم شدن در برابر احساسات وحشی

تو را بی عقل و بی رحم می کند

و قطار اراده قوی تو را روی ریل خطرناک قرار می دهد

مثلا دیوانه هایی که احساس می کنند دنیا باید تحت سلطه آنان باشد،

به اسم حقوق بشر و عدالت خیلی راحت خون می ریزند!

و از اراده قوی خودشان در مسیر وحشی گری و جنایت استفاده می کنند.

نمونه های این دیوانه ها در سراسر دنیا مثل آمریکا و اسرائیل و آلمان و انگلیس و افغانستان و حتی ایران هم پیدا می شود.

خلع سلاح با تلقین کردن

اگر دوستانت به تو سیگار یا شراب یا پارتی شبانه تعارف می کنند!

به جای اینکه به خودت تقلین کنی اگر قبول نکنم چه می شود؟

• • منو مسخره می کنند
  • بهم میگن بچه ننه
  • بهم میگن پاستوریزه
  • بهم فحش میدن
  • بهم میخندن
  • گوشام بیخ تا بیخ قرمز میشه

به خودت بگو اگر قبول کنم و تسلیم احساسات شوم چه می شود؟

در برابر اصرارشان فقط کمی بیشتر مقاومت کن

به جای اینکه به قضاوت دوستانت درباره خودت فکر کنی،

پیش دستی کن و خودت درباره خودت قضاوت کن.

دوستان بد تو می خواهند با استفاده از قدرت احساس تو رابطه اراده با عقل تو را خراب کنند.

به خودت تلقین کن:

• • من اجازه نمی دهم از قدرت احساس و اراده من سوءاستفاده کنند
  • من به فکر یک رابطه سالم هستم
  • من لذت های طولانی و ماندگار می خواهم
  • من یک عشق واقعی می خواهم

در نهایت از دوستانت تشکر کن که با اصرارشان تو را محک زدند و تو محکم مقابل آن ها ایستادی.

تو می توانی احساسات وحشی را رام کنی و از آن ها در مسیر درست استفاده کنی.

از تو بی نهایت ممنونم که وقت ارزشمندت را در اختیار من قرار دادی.