آموزش و توسعه مهارت های فردی، خانوادگی و اجتماعی

چطور به خودم اعتماد کنم

چطور به خودم اعتماد کنم

فهرست مطالب

دیشب داشتم فیلم مرد مورچه ای و زنبورک را نگاه می کردم و جواب سوال چطور به خودم اعتماد کنم را گرفتم!

آری من و تو و خیلی از آدم های دیگر بعضی وقت ها یا شاید همیشه به خودمان اعتماد نمی کنیم!

وقتی از تو می خواهند:

    • یک کاری را شروع کنی
    • یک چیزی را بفروشی
    • درخواست کمک کنی
    • یک رابطه ای را بسازی
    • در یک جمعیت حرف بزنی
    • به مهمانی بروی
    • گذشته را فراموش کنی
    • اراده قوی خودت را بکار بگیری

همیشه در گوشه ای از ذهنت این سوال تکرار می شود:

چطور به خودم اعتماد کنم؟

وقتی این سوال وارد ذهن تو می شود یعنی:

    • می ترسی
    • خجالت می کشی
    • نگران می شوی
    • به خودت شک داری
    • فکر می کنی دست و پا چلفتی هستی
    • فکر می کنی کار را خراب می کنی
    • فکر می کنی مسخره ات می کنند
    • فکر می کنی پشت سرت بد و بیراه می گویند
    • فکر می کنی همه باید دوستت داشته باشند

و خیلی فکرهای دیگر که مثل زالو خون و اکسیژن مغز تو را می مکد!

اینجاست که

قبل از اینکه کاری را شروع کنی آن را در نطفه خفه می کنی!

چون به خودت اعتماد نداری

چون زالوهای ذهن خودت را نمی کُشی

چون جمله ای که باید به خودت بگویی را نمی گویی

یعنی دیالوگی که دختر مرد مورچه ای در سکانسی از فیلم، موقع بازی با پدرش می گوید را نمی گویی!

مرد مورچه ای به دخترش می گوید:

اگه بریم داخل و تو از خودت ترس نشون بدی کارمون تمومه ها!

دختر در جواب پدرش،

آنقدر به خودش اعتماد دارد و مصمم است که به هدفش می رسد، می گوید:

ترس باید از من بترسد!

پس اصلا لازم نیست که بگویی چطور به خودم اعتماد کنم یا چطور فلان کار را شروع کنم یا هر حرف دیگری!

فقط لازم است بگویی چطور شروع کنم یا از کجا شروع کنم و مطمئن باشی که می توانی به هدفت برسی.

حتی اگر همه چیز را خراب کنی اصلا مهم نیست،

چون باز هم فرصت داری تا دوباره شروع کنی.

ولی اگر شروع نکنی و به خودت اعتماد نکنی هیچ وقت نمی توانی دوباره شروع کنی،

و در آینده فقط حسرت روزهایی که گذشت را می خوری،

روزهایی که دیگر هیچ وقت برنمی گردند.

چطور به خودم اعتماد کنم و راحت ارتباط برقرار کنم؟

اگر بخواهی یک رابطه ای را شروع کنی اول لازم است با خودت ارتباط برقرار کنی!

اگر بتوانی با خودت ارتباط بگیری و با خودت راحت باشی،

خیلی راحت تر می توانی با بقیه هم ارتباط برقرار کنی.

تو موقع ارتباط گرفتن با بقیه:

بیشتر از خودت فرار می کنی تا دیگران!

اگر این سه تمرین را انجام دهی به تو قول می دهم که

خیلی راحت به خودت اعتماد می کنی و با هر شخصیتی که دوست داشته باشی می توانی ارتباط برقرار کنی

تمرین شماره یک

الان در همه خانه ها یک آینه پیدا می شود ولی جالب است:

هیچ کس در آینه به خودش نگاه نمی کند!

یعنی از آینه بیشتر برای ترکاندن جوش، اصلاح صورت، شانه کردن موها، پاک کردن دماغ 🙂 و کارهایی مثل این استفاده می شود!

چند بار در روز جلوی آینه می روی و بدون اینکه کارهای بالا را انجام بدهی،

    • فقط به خودت خیره می شوی
    • به چشم هایت نگاه می کنی
    • به گوش هایت گوش می کنی
    • با لب هایت حرف می زنی
    • به خط های صورتت دقت می کنی
    • به چیزهایی که داخل سرت قرار دارد

خُب معلوم است صفر بار!

اولین کاری که لازم است انجام دهی این است که

همین الان بلند شوی و بروی جلوی یک آینه بایستی،

کاملا عادی نگاه کن و چشم های خودت را بیش از اندازه باز نکن

اول به صورت خودت نگاه کن

بعد به لب، بینی، گوش ها، ابروها و چشم ها

حالا نگاه خودت را بین دو چشم در قسمت انتهای بینی ثابت کن

حالا تایمر گوشی خودت را روی ۳۰ ثانیه معکوس تنظیم کن

بدون اینکه پلک بزنی فقط ۳۰ ثانیه نگاه کن

حالا ۳۰ ثانیه استراحت کن

دوباره یک دقیقه به همان نقطه خیره شو و یک دقیقه استراحت کن

کم کم دو دقیقه، سه دقیقه، چهار دقیقه، پنج دقیقه و ده دقیقه را تمرین کن

آنقدر این تمرین را تکرار می کنی تا بدون خستگی انجام بدهی و به هدف این تمرین برسی.

تمرین شماره دو

از لوازم التحریر یک مقوای سیاه متوسط بگیر و روی دیوار بچسبان.

روبروی این مقوای سیاه بایست

یک قسمت از آن را انتخاب کن و مثل تمرین قبل به آن نگاه کن، کاملا ثابت و بدون پلک زدن!

اما این بار چشم هایت را باز کن، باز کن، باز کن!

تا می توانی چشم هایت را کامل باز کن

از ۳۰ ثانیه نگاه کردن و ۳۰ ثانیه استراحت کردن شروع کن

آنقدر این تمرین را تکرار کن تا بتوانی بدون سختی و خستگی حداقل ده دقیقه در روز انجام دهی

تمرین شماره سه

می دانم شاید زیاد اهل کتاب خواندن نباشی!

ولی برای تمرین سوم یک کتاب لازم داری،

کتابی که دوست داری را انتخاب کن، فقط کتاب درسی و دانشگاهی نباشد،

می توانی کتاب رمان، زندگی نامه، موفقیت و بقیه کتاب ها را انتخاب کنی

هر روز سه بار و هر بار یک صفحه از کتاب را انتخاب کن

بدون اینکه پلک بزنی این صفحه را بخوان و تمام کن

کم کم یک صفحه را به دو صفحه و بیشتر افزایش بده

این سه تمرین قدرت خیره شدن را در تو تقویت می کند!

نگران نباش قرار نیست هر کسی را دیدی زُل بزنی به چشم هایش یا با چشم هایت او را آب کنی!

اگر این سه تمرین را انجام دهی

    • انرژی به چشم های تو برمی گردد،
    • چشم های تو براق و جوان می شود،
    • نگاه هایت پرمعنا و مفهوم می شود،
    • نگاه هایت به راحتی تاثیر می گذارد،
    • چشم و گوش دیگران را جلب می کنی.

چطور به خودم اعتماد کنم و راحت حرفم را بزنم؟

وقتی که سه تمرین قبلی را انجام دهی،

خیلی راحت می توانی با هر کسی که دلت می خواهد ارتباط برقرار کنی.

یعنی نصف راه را رفتی و نصف راه هم حرف زدن و گوش کردن توست.

پس قرار نیست که فقط حرف بزنی یا فقط گوش کنی.

قرار است هم حرف بزنی هم گوش کنی

از این به بعد چشم های تو با چشم های آدم معمولی فرق دارد!

لازم است کاملا آرام و ملایم به طرف مقابلت نگاه کنی،

یعنی زُل نزنی یا خیره نشوی، یعنی با ادب و اقتدار نگاه کنی،

وقتی می خواهی حرف بزنی،

به همان نقطه ای که قبلا در جلوی آینه تمرین کردی نگاه کن.

وقتی می خواهی با دقت گوش کنی و طرف مقابلت حرف بزند،

کمی به سمت چپ یا راست نقطه انتهای بینی طرف مقابلت نگاه کن.

وقتی دوباره نوبت به تو می رسد که حرف بزنی،

باز به نقطه بین دو چشم در انتهای بینی نگاه کن

اصلا فرقی نمی کند طرف مقابل تو چه کسی باشد! دکتر، مهندس، وزیر، وکیل یا هر شخصیت بزرگ و کوچک دیگری

مهم این است که تو با انجام تمرین های قبلی،

چون خیلی راحت با خودت ارتباط برقرار کردی حالا خیلی راحت می توانی با دیگران هم ارتباط برقرار کنی.

اگر تمرین های قبلی را انجام ندهی،

مطمئن باش نمی توانی با هر کسی که دوست داری ارتباط بگیری و گَند می زنی!

چون تو هنوز نمی توانی نگاه های خودت و طرف مقابل را بشناسی و کنترل کنی،

جالا چطور می خواهی حرف بزنی یا به حرف دیگران گوش کنی.

مثلا نگاه راست و مستقیم نشانه درستی و صداقت توست،

ولی وقتی رو به پایین نگاه می کنی و از نگاه کردن به طرف مقابل فرار می کنی،

احساس می کند آدم حقه بازی هستی!

یا وقتی مُدام پلک بزنی،

احساس می کند نمی توانی تصمیم بگیری و شخصیت ضعیفی داری!

تُن صدا و نحوه حرف زدن

حالا که توانستی از پس چشم های خودت و طرف مقابلت بربیایی،

نوبت به گوش ها و لب هایت می رسد!

هر کسی دوست ندارد هر حرفی را گوش کند، حتی اگر آن حرف خیلی برایش مفید باشد،

آدم ها خیلی راحت حرف ها را می شنوند و از کنارش رد می شوند ولی با دقت به آن گوش نمی دهند.

یعنی در فضای ذهن خودشان فضانوردی می کنند!

اگر دوست داشتی می توانی امتحان کنی،

دفعه بعد که با یک نفر حرف می زنی، ناگهان بپرس که من چی گفتم!؟

مطمئن باش دست و پا شکسته به تو جواب خواهد داد، چون

گوشش بدهکار تو نیست!

ولی اگر روی تُن صدا و نحوه حرف زدن خودت کار کنی،

می توانی توجه خیلی ها را به سمت خودت جلب کنی.

اصلا فرقی نمی کند که چه مدل صدایی داری،

مطمئن باش می توانی با کمی تلاش و مقاومت صدای خودت را بسازی و جذابش کنی.

مثلا کسی که صدای تیز یا زیر یا تودماغی دارد،

یا کسی که لهجه دارد،

یا کسی که صدای نامفهومی دارد،

اگر دوست داشته باشد می تواند تُن صدای خودش را اصلاح کند و کاملا واضح و شفاف حرف بزند.

برای شروع این سه تمرین را انجام بده تا طرف مقابل بتواند حرف های تو را تشخیص دهد.

تمرین شماره یک

هر روز یک صفحه کتاب یا هر مطلبی را که گیر آوردی،

با صدای بلند و تشدید دار بخوان.

یعنی روی تمام حرف هایی که می توانی تشدید بگذار و با شدت زیاد تلفظ کن.

این تمرین به تو کمک می کند تا تمام حروف را با دقت و کامل ادا کنی،

در نتیجه حرف هایت واضح و شفاف خواهد شد.

تمرین شماره دو

سریع و با عجله حرف نزن،

چون در حال فرار از دست شیر و پلنگ نیستی،

بلکه در مقابل یک آدم نشستی یا ایستادی و می خواهی حرف بزنی.

مثلا وقتی می خواهی وارد سوپرمارکت شوی و یک جنسی را بخری،

کاملا آرام و شمرده شمرده حرف بزن

هیجانات و احساسات منفی مثل نگرانی و عصبانیت و خشونت را وارد حرف هایت نکن

یکدفعه بلند و تند تند حرف نزن!

خود تو به حرف های چه کسی با دقت گوش می کنی؟

حرف های چه کسی در ذهن تو حک می شود و در طول روز به یادت می آید؟

    • کسی که صدایش می لرزد،
    • کسی که احساساتی است،
    • کسی که با عصبانیت حرف می زند،
    • کسی که بلند و تند تند حرف می زند،
    • کسی که با بی ادبی و گستاخی حرف می زند،
    • کسی که حرف هایش ناقص است!

به احتمال خیلی خیلی زیاد حرف های این مدل آدم (مثل من که بعضی وقت ها اینجوری حرف می زنم 🙁 )،

حتی اگر درست و مثبت باشد، حتی اگر حق باشد،

هرگز خریدار نخواهد داشت!

تمرین شماره سه

قبل از اینکه بخواهی حرف بزنی اول آرامش ذهن و جسم خودت را حفظ کن،

هدف از حرف زدن تو چیست؟

می خواهی چه تاثیری روی طرف مقابلت بگذاری؟

می خواهی چه چیزی یادش بماند و به یادش بیاید؟

حالا قبل از اینکه حرف هایت را به سمت لب هایت هدایت کنی،

اول به سمت ذهن خودت هدایت کن و چند ثانیه فکر کن،

بعد در کمال ادب و احترام، به نقطه بین دو چشم نگاه کن و جمله اول خودت را بگو.

دوباره کمی سکوت کن و اگر لازم شد گوش کن،

بی ادبی نکن، حرفش را قطع نکن، داد و بیداد نکن،

فقط کمی به سمت چپ یا راست نقطه انتهای بینی نگاه کن تا حرف او تمام شود،

حالا جمله دوم خودت را بگو و تا آخر ادامه بده.

در آخر صحبت ها اگر طرف مقابلت، حرف های تو را قبول نکرد،

لازم نیست عصبانی شوی و او را تیکه پاره کنی!

چون هنوز بازی تمام نشده است!

یعنی توقع نداشته باش حرف های تو همان لحظه در ذهن طرف مقابلت حک شود و اثر کند،

بعد از حرف های تو و تمام شدن صحبت های دو طرف، شاید همان موقع با حرف های تو مخالف باشد،

ولی اگر این مدلی که گقتم حرف زده باشی، ذهن او در طول روز درگیر حرف های تو خواهد شد،

و در آخر او با پاهای خودش به سمت تو می آید و راضی می شود.

خلاصه اینکه

به جای اینکه بگویی چطور به خودم اعتماد کنم

بگو چطور می توانم شروع کنم

و از فرمول فدا استفاده کن!

از تو بی نهایت ممنونم که وقت ارزشمندت را گذاشتی و این مطلب را مطالعه کردی.

یادت باشد نظرات تو برای من خیلی ارزشمند است و تک تک پیام هایت را می خوانم.

لطفاً نظرات خودت را در انتهای همین صفحه برای من ارسال کن. منتظرت هستم.

و اگر این مطلب را دوست داشتی و لذت بردی حتماً با دوستانت هم به اشتراک بگذار.

آیا هنوز رژیم فکری 10 روزه را دانلود نکردی؟

10 تاکتیک جذاب قدرت فکر که باعث رشدت می شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

از اینکه برای رشد خودت، خانواده و جامعه وقت می گذاری بی نهایت سپاسگزارم